-
استانبولنوردی – قسمت دویوم
قبل از شروع بگم که سلام! یکی از دوستان مستقر در استانبول لطف کردن و توضیحاتی درباره پست قبل دادن که حالا اگه یک در هزار شما هم علاقمند به دونستنش بودین ایناهاش: ۱- اون خوراکیه که تو مایههای زولبیا بامیه اینا بود احتمالا اسمش izmir lokumuئه. چون عکس خوبی ازش نداشتم حدس زد در این…
-
استانبولنوردی – قسمت یکم
خب همونطوری که از اینستاگرم هولهزون (+) مشخص بود، یه سفر یه هفتهای به استانبول داشتم که حین سفر هرچی خوراکی میدیدم (مخصوصا چیزایی که اینجا به چشمم نخورده بودم) رو یه عکس و یه شرح مختصر ازش میذاشتم. حالا اینجا و توی این پست همهشون رو میذارم و البته یه چیزهایی هم بهشون اضافه…
-
دمنیکای شونیز
نوبتی هم باشه نوبت شکلاته. حتی اگه نوبتی هم نباشه نوبت شکلاته. شکلات عزیز، شکلات دوستداشتنی، شکلات فهیم، شکلات رفیق روزهای غم و شادی، مخصوصا غم. به قولی «شکلات سوالای احمقانه نمیپرسه، خودش میفهمه (درد و غم و مشکلتو)» + . اگه همه مبلغین دنیا (مبلغ هرچیزی، از مذهب گرفته تا مکتب ضاله انحرافی) تو…
-
Milka Leo
و باز هم شکلات، این موجود دوست داشتنی. با توضیح اینکه میلکا همیشه برای بنده خیلی معمولی بوده و زیاد دوستش نداشتم؛ و استعانت از مقام عظمای سوپرمارکت، بنده این شکلات رو خریدم ( حالا شکلات، کاکایو! ، CandyBar، ویفر، هرچی ) تا به عنوان یه جریان انحرافی در کنار باقی هلههولهها باهاش برخورد کنم.…
-
Kinder country
با تابش پرتوهای درخشان نور خورشید از میان پردههای رقصان در دست باد، قلم در دست میگیرم و مینویسم! ساعت چهار و هشت دقیقه بامداد روز جمعهس. سالاد الویهی موندهی دیشب تو یخچاله و صدای زیاد فن کیس نمیذاره صدایی از جای دیگهای بیاد. گوشم میخارید ولی الان دیگه نمیخاره، چون خاروندمش! فردا (امروز) باید…