قبل از شروع بگم که سلام! یکی از دوستان مستقر در استانبول لطف کردن و توضیحاتی درباره پست قبل دادن که حالا اگه یک در هزار شما هم علاقمند به دونستنش بودین ایناهاش:
۱- اون خوراکیه که تو مایههای زولبیا بامیه اینا بود احتمالا اسمش izmir lokumuئه. چون عکس خوبی ازش نداشتم حدس زد در این باره. در ادامه هم این دوستمون فرمودن که اینجا (یعنی اونجا – یعنی استانبول دیجه!) یه چیزی شبیه به بامیه هست به اسم tulumba (تلمبه؟)
۲- فرمودند که اون Sahlep رو علاوه بر دستفروشان محترم میشه از Pastaneها بهداشتیترشو هم تهیه و نوش جان کرد. Pastaneها یه جورایی کافه قنادین. شیرینی و خوراکیها رو میشه ازشون خرید و همونجا هم میل کرد.
۳- قیمتها هم به خاطر بازار آزاد و این حرفا متفاوته تو جاهای مختلفه و هرکی زورش بیشتره گرونتر میفروشه و همینیه که هست خلاصه.
دم این دوست گرامیمون گرم 🙂 بوس بهش اصلا. اینم بخش نهایی قصه:
یکی از چیزهایی که تو استانبول خیلی باهاش مواجه میشین این صدفاس. ازشون نترسین. برین جلو و امتحان کنین. فکر نکنم کسی از خوردن اینا مرده باشه تاحالا؛ حداقل من که هنوز زندهم. محتویاتش برنج وفلفل و همونچیزیه که تو صدف باید باشه (مروارید خام؟ گوشت صدف؟ توله مروارید؟) که پخته شده و وقتی فروشنده گرامی درشو براتون باز میکنه، روش لیمو هم میزنه که خوشطعمتر شه. خوشمزهس به زعم بنده. قبلا فکر میکردم که اینا اسمشون اویستره (Oyster +) چون یادم بود صدف خوراکیای به اسم اویستر هست. بعدا فهمیدم اویستر یا صدف چروک چیز دیگهایه که خام هم سرو میشه و ظاهر کت و کلفتری داره. به لطف دوستان اینکارهی خارجهنشین مقیم اینستاگرم فهمیدم که اینا «ماسل» هستن. ماسلها رنگشون تیرهتره اصولا. اویسترها ظاهر آهکی دارن و رنگشون روشنتره. گرونترین مدلی که ما خوردیم دونهای یک لیر بود. راستی محتویات این همچین شکلی داشت:
من چایباز نیستم ولی به نظر میرسه یکی از دلچسبترین خوراکیای استانبول چایهای کمرباریکش باشه. مخصوصا اونایی که روی کشتیها و قایقها ارائه میشن. قیمتشون هم معمولا یک لیره. ضمنا من هرجای استانبول چای دیدم همه رژیمی و کمرباریک بودن ماشالا!
چند وقت پیش به این موضوع فکر کرده بودم که چرا تو سوپرمارکتها شکلات فندقی و بادومی و حتی گردویی میبینم ولی پستهای نه. تا اینکه تو استانبول خیلی خوشحال و شادان یه بسته از این شکلات سه نیم لیری گرفتم. طعم پسته توش فراوون نیست ولی راضیکنندهس. تو هر تیکه از پونزده تا تیکه توش احتما یه تیکه پسته هست. هم ود شکلاتش به تنهایی خوشطعمه و هم پسته توش فوقالعدهش کرده. به نسبت قیمت سه و نیم لیر (حدود پنج هزار تومن) به نظرم چیز عالیایه. البته وقتی اومدم تهران فهمیدم که حتی تو قزوین، سوپرمارکتهای حوالی یکی از هزاران دانشگاه غیرانتفاعی مستقر در قزوین عزیز هم از این شکلاتا دارن. نمیدونم چرا من اینجا ندیده بودم.
این بستنیفروشهای عزیز رو هم تو جاهای مختلف استانبول زیاد میشه دید. نکتهشون بستنیشون نیست چون واقعا چیز عجیب غریب و خاصی نیست بستنیشون؛ اصل مطلب، تردستیها و بازیهاییه که موقع دادن بستنی به مشتری درمیارن. مرزهای دلقکبازی رو جابهجا کردن اینا (از بچگی دوست داشتم از «جابهجا کردن مرزهای یه چیزی» تو هولهزون استفاده کنم!). نمونه این هنرنماییها توی یوتیوب هست. مثلا اینو حتما ببینین، عالیه: +.
این بیسکوییت یه لیری خیلی خوب بود. یه بوی نارگیلطور داره. روکش بیسکوییتا شکلاتیه و یه سری دوندون ریز شکلات هم روی اون روکش هست. یه بیسکوییت نارگیلی زیر این روکشه که خوشمزهس. طعم نارگیلش خیلی کم و نامحسوسه اصلا و واسه کسی مثل من که زیاد با طعم نارگیل حال نمیکنه کاملا مناسبه. خوبه دیگه خلاصه.
من نه از ماهی خوشم میاد زیاد و نه از پیاز؛ ولی این دلیل نمیشه این کباب ماهی رو تست نکنم. ساحل امینونو جاییه که یه عالمه آدم میشینن و از این کباب ماهی میخورن. چیز باحالیه و به نظر من ارزش امتحان کردن رو داره. قیمتش ۵ لیره و البته نوشابه اونجا خیلی گرونه (قوطیای ۲/۵ لیر). یه سری دستفروش هم اونجا ترشی یا همچین چیزی میفروختن که نشد امتحان کنیم متاسفانه ولی به نظر میومد خوردنش با این ساندویچ خیلی رایج باشه.
این ساندویچها رو جاهای دیگه هم میشه پیدا کرد ولی اینجا (ساحل امینونو) تو دو سه تا قایق آماده میشن. دو سه تا قایق که شبیه حرمن! طلایی و بلاگرفته.
بدین صورت:
و
بعد از عقدهای بازی و خفه کردن خودم با Starbucks و Burger King و .. و خلاصه هرآنچیز مسخره و سادهای که تو مام دوستداشتنی وطن عزیزتر از جانمون پیدا نمیشه به توصیه دوست عزیزی میلکشیک McDonald’s رو امتحان کردم. با طعم توتفرنگی و در اندازه مدیوم به قیمت سه و نیم لیر ترکیه. برخلاف همیشه که شیکها به خاطر شیرینی زیاد اذیتم میکنن، این یه دونه شیرینی مناسبی داشت و مزهش هم عالی بود. همه چیزش خوب و به اندازه و خوشمزه بود و واسه یه نوشیدنی سرپایی واسه دور دور کردن تو پاساژ گزینهی عالیای بود. بعدترها دوستان متذکر شدند که Krushers رو توی KFC امتحان کنم که دیگه دیر شده بود.
الان که کمی سرچ کردم دیدم دستور درست کردنش زیاده. مثلا این بلاگ بیریخت صورتیه رو ببینین:+
همینا دیگه. تا دیداری دیگر شما را به خدا و خدا را به شما میسپاریم. مسواک یادتون نره شبا. نارنگی بعد از مسواک شب هم اشکال نداره، نمیخواد دوباره مسواک بزنین؛ حبسش با من.
3 پاسخ به “استانبولنوردی – قسمت دویوم”
داداش خیلی ممنون.فیض بردیم
مخلصم
ویوا امیر گوگولی!
دست راستت بر سر ما! پوسیدیم تو مام میهن!
من کمامان منتظر کتابت میمونم! تو چاپ کن خوندنش با من! نوشتار تو با سیمی فرق میکنه!:کریزی 1خونده میشه:دی